دلم برای خودم تنگ شده بود ، یعنی خودم از اینکه بهش توجهی نمی کنم گله داشت برای همین تصمیم گرفتم این جمعه فقط برای خودم باشه !
اول نشستم که یه لیست از کارایی که دوست دارم انجام بدم رو بنویسم ... هیچی !!! لیستم خالی بود
خیلی فکر کردم اما چیزی یادم نیومد
بعد بی خیال کارایی که دوست دارم انجام بدم شدم گفتم بشینم لیست کارایی که می کنم رو بنویسم ... کار ، کار ، ...کار ، فقط کار !!!
" زندگی تکراری و بی هدفی دارم " این نتیجه یه روز رو با خودم گذروندن بود !
تا جمعه بعد فرصت دادم به خودم که هر دو لیست رو پر کنه